خبرگزاری حوزه | بشر در طول زندگی با نگرانیها و اضطرابهای زیادی روبرو بوده است. انسان برای از بین بردن عوامل پیدایش اضطرابها کوششهای فراوانی مینماید.
یکی از روشهای بشر برای دستیابی به آرامش، تشکیل خانواده، قبیله و دیگر سازمانهای اجتماعی است.
یکی از بهترین نعمتها از جانب خداوند مهربان آرامش است؛ چراکه انسانی که در زندگی آرامش دارد، مضطرب و نگران نیست و کارهای روزمرهی زندگی خود را به نحو مطلوبی به انجام میرساند.
در واقع رسیدن به آرامش امری اکتسابی است و انسان توان رسیدن به آرامش حقیقی را دارد به شرطی که در مسیر درست حرکت کند. قرآن هم هدف از تشکیل خانواده را آرامش معرفی میکند.
خداوند در قرآن می فرماید: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا» و از آیات (لطف) او این که از خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در برابر آنان آرامش یابید. (۲۱/روم)
حال سؤال اینجاست چرا با وجودی که بشر با هدف رسیدن به آرامش به تشکیل خانواده رو میآورد اما همچنان اضطراب را تجربه میکند؟
در حقیقت مشخص میشود که صرفِ ازدواج و غریزهی جنسی و بچه دار شدن و... آرامش را تامین نمیکند حتما در پس قانون تشکیل خانواده ملاکها و معیارهایی وجود دارد که توجه به آنها آرامش را به ارمغان خواهد آورد.
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین ملاکها و معیارها برای رسیدن به آرامش فرار از خود محوری و همچنین فرار از منیت و خودخواهی است، با کمی دقت مشاهده میشود که در برخی از خانوادهها منیت و خودخواهی حکم فرماست؛ چنین خانوادههایی متلاشی و افسارگسیخته هستند که خوراک فکری آنها از غرب تامین میشود و تفکر اومانیستی، این نوع زندگی خانوادگی را تشکیل میدهد.
در چنین خانوادههایی هرکس به فکر خودش است، هر کدام از افراد خانواده به یک سمت حرکت میکنند و وحدت میان آنها وجود ندارد.
این زندگی خانوادگی، زندگی قرآنی نیست و آرامشی را که قرآن به آن وعده داده است، در آن وجود ندارد؛ چراکه در تفسیر آیه ۲۱ سوره روم برای ترسیم یک زندگی قرآنی به این مهم اشاره شده است: «هدف از ازدواج، تنها ارضای غریزه جنسی نیست، بلکه رسیدن به یک آرامش جسمی و روانی است» (تفسیر نور، ج ۷، ص۱۹۰)
خانوادههای افسار گسیخته نمیتوانند پناهگاه محکمی برای افراد خود باشند. چنین خانوادههایی، خانوادهای بیمار محسوب میشوند.
این نوع خانوادهها فاقد چهار اصل مهم هستند. اصل اول، محبت کردن همسران به یکدیگر است. زن و مرد باید بدانند که هیچ کدام از آنها از احساس غریزی محبت کردن خالی نیستند. هردو تشنهی عشق و محبت هستند. علامه طباطبایی در تفسیر آیه:وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً (۲۱/روم) میفرمایند: «کلمه (مودت) تقریبا به معنای محبتی است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد، در نتیجه نسبت مودت به محبت نسبت خضوع است به خشوع، چون خضوع آن خشوعی را گویند که در مقام عمل اثرش هویدا شود، به خلاف خشوع که به معنای نوعی تأثر نفسانی است، که از مشاهده عظمت و کبریایی در دل پدید می آید و رحمت، به معنای نوعی تاثیر نفسانی است، که از مشاهده محرومیت محرومی که کمالی را ندارد و محتاج به رفع نقص است، در دل پدید میآید، و صاحبدل را وادار می کند به اینکه در مقام برآید و او را از محرومیت نجات داده و نقصش را رفع کند.
یکی از روشن ترین جلوه گاهها و موارد خودنمایی مودت و رحمت، جامعهی کوچک خانواده است، چون زن و شوهر در محبت و مودت ملازم یکدیگرند.» (تفسیر المیزان، ج۱۶)
یعنی در واقع وقتی منیت و خودخواهی در چنین خانوادههایی حاکم نباشد مودت و رحمت ایجاد میشود.
دومین اصل، احترام به یکدیگر است. حب ذات یک امر غریزی در وجود انسان است. هر کس دوستدار شخصیت خویش است و تمایل دارد دیگران به شخصیت او احترام بگذارند و زن و مرد از این قاعده مستثنی نیستند. در روایات اسلامی تاکید زیادی به این امر شده است. امام صادق علیه السلام فرمودند: هر زنی که به شوهرش احترام کند و آزارش نرساند خوشبخت و سعادتمند خواهد بود. (بحار الانوار، ج۳، ص۲۵۳)
سومین اصلی که به عنوان ملاک و معیار در خانوادهها باید وجود داشته باشد تا یک خانواده را از خود محوری دور کند، اصل اعتماد است. اعتماد اصلی اسلامی و قرآنی است؛ چراکه هدف اصلی از ازدواج رسیدن به سکون و آرامش است و بدیهی است که این هدف هنگامی تحقق پیدا میکند که زن و مرد نسبت به یکدیگر اعتماد داشته باشند.
در یک ازدواج موفق چنین اعتمادهایی وجود دارد: آنها هیچگاه به یکدیگر خیانت نمیکنند، بر روی یکدیگر کنترل شدیدی ندارند، همسر خود را در موقع عصبانیت، دعوا و اختلاف تنها نمیگذارند، همسر خود را به خاطر خودش دوست دارند.
و اصل آخر، امنیت به معنای آزادی بیان است. این به آن معناست که افراد خانواده بتوانند با یکدیگر در یک فضای صمیمی گفت و شنود کرده و عیوب یکدیگر را محترمانه مطرح کنند.
یعنی همسران با نرمی، مدارا، صبر و حوصله و به صورت خیر خواهی و خواهش در صدد رفع عیوب یکدیگر برآیند.
در حقیقت خانوادههایی که منیت و خودخواهی در آنها وجود ندارد و چهار اصل محبت، احترام به یکدیگر، اعتماد و آزادی بیان را رعایت میکنند رنگ آرامش را میبینند. پس هدف از تشکیل خانواده که رسیدن به آرامش است خود به خود با خطبهی عقد، رابطه جنسی و بچهدار شدن تامین نمیشود بلکه خانوادهای که متخلق به این اخلاق باشد میتواند به آن آرامش برسد.
الهام یوسفیان